پیش بینی اقتصاد ۱۴۰۳ / فشار ۸ ناترازی بر اقتصاد / غفلتهای دولت / تاثیر نتایج انتخابات آمریکا بر اقتصاد
تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۹۵۷۳۲
فرارو- «ناترازیها مدام به دولت و سپس به منابع بانک مرکزی، فشار وارد میکند. بانک مرکزی که هدف خود را کنترل نقدینگی گذاشته، به دلیل ناترازیهای اقتصاد کلان با احتمال پایینی در کنترل نقدینگی مواجه است، چرا که در آینده، این ناترازیها وزنه سنگینی بر گردن بانک مرکزی خواهد بود و سیاست مهار رشد نقدینگی بانک مرکزی را با شکست مواجه خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بررسی اقتصاد سال گذشته و چشم انداز سال ۱۴۰۳ موضوعی است که دکتر وحید شقاقی اقتصاددان درباره آن با فرارو گفتگو کرده و به تحلیل همه جانبه اقتصاد کشور پرداخته است.
آرامش قبل از طوفانوحید شقاقی به فرارو گفت: «واقعیت این است که سال ۱۴۰۲ عملا تا پاییز با آرامشی نسبی در اقتصاد ایران طی شد. شاید بهتر است اسم این وضعیت را آرامش قبل از طوفان بگذاریم. دولت هم که از ابتدای سال ۱۴۰۲ با راهبرد دیپلماسی فعال و سیاست تنش زدایی با کشورهای منطقه در پیش گرفت. در آغاز سال، ایران به دنبال حل چالش چندین ساله خود با عربستان رفت و یک آشتی غیرپایدار و حداقلی را با عربستان به نتیجه رساند و سپس به سراغ بحث موضوع الحاق ایران به پیمان شانگهای رفت و تلاش کرد عضویت بریکس را داشته باشد و در ۲ الی ۳ نوبت نیز برای مذاکرات برجام تلاش کرد که به دلایل متعددی از هر ۲ طرف، نتیجهای حاصل نشد و بحث برجام هم برای دولت منتفی شد. گرچه همچنان تلاش میکرد این بحث منتفی شده را علنی نکند. همچنین ایران مذاکراتی را با کره جنوبی و عراق برای آزادسازی دلارهای بلوکه شده و مسدودی انجام داد. در نتیجه همه این فعالیت ها، نوعی آرامش نسبی را تا فصل پاییز در کشور حاکم کرد. در کنار همه اینها بانک مرکزی، سیاستهای انقباضی پولی را با هدف کاهش رشد نقدینگی در پیش گرفت و موفق شد رشد نقدینگی را از حدود ۳۸ درصد به هدفی که در نظر داشت (۲۵ درصد) برساند. اینها مجموعه اقدامات مهمی بود که دولت هم در حوزه دیپلماسی اقتصادی و هم مسائل پولی آغاز کرد. اما همه اینها همان آرامش قبل از طوفان بود.»
وی افزود: «از یک سو ناترازیها مدام در حال تشدید است و ما حدود ۷ یا ۸ ناترازی سنگین در اقتصاد ایران داشتیم که مدام به دولت و بانک مرکزی فشار وارد میکند. از جمله این ناترازیها میتوانیم به ناترازی بنزین، ناترازی آب و فرونشست زمین، ناترازی گاز، ناترازی برق و ناترازی صندوقهای بازنشستگی و بالاخص کسریهای تجاری غیر نفتی و کسریهای حساب سرمایه را داریم که شدت گرفته است. آخرین گزارشها نشان میدهد کسری تجاری غیرنفتی ما به بیش از ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. در حالی که در سال ۱۳۹۷ تلاش زیادی شد که این کسری تجاری غیرنفتی کنترل شود و حتی تراز مثبت هم اتفاق افتاد و دوباره با شل شدن تحریمها و افزایش درامدهای نفتی، دوباره دولت عملا سیاست سختگیرانه را کنار گذاشت و در نتیجه کسری تجاری غیرنفتی ما به این رقم رسید. از طرف دیگر، نااطمینانیها و آینده نامطمئن اقتصاد ایران در کنار مسائل سیاسی و اجتماعی دست به دست هم دادند که خروج سرمایه تشدید شود. نگاهی به آمارهای خروج سرمایه نشان میدهد که کسریهای حساب سرمایه به بالای ۱۵ هزار دلار رسیده است. یعنی ما دو ۱۵ هزار دلار کسری ثبت کرده ایم.»
ناترازیهای اقتصاد کلان، مدام در حال تشدید است / فعلا برنامه و تصمیمی برای مواجهه با ناترازیهای اقتصاد کلان اتخاذ نشده استاین استاد اقتصاد دانشگاه گفت: «ناترازیهای اقتصاد کلان، مدام در حال تشدید است. چه سیاستهای قیمتی و چه سیاستهای غیرقیمتی و سرمایه گذاری برای مهار ناترازیها با چالشهایی مواجه است. علت این موضوع تا حد زیادی به واهمه از اثرات سیاستهای قیمتی در کنترل ناترازیها و چالش منابع مالی که دولت با آن مواجه است مرتبط است و فعلا برنامه و تصمیمی برای مواجهه با ناترازیهای اقتصاد کلان اتخاذ نشده است. این ناترازیها مدام افزایش پیدا میکند و اکنون بیش از ۱۰ هزار لیتر در روز واردات بنزین داریم و صندوقهای بازنشستگی ما مدام با ناترازی رو به رو میشوند. در حوزه آب و فرونشست زمین نیز شرایط محیط زیستی و آبی کشور بسیار بغرنج شده است. بر اساس گزارش ها، بحران فرونشست زمین در بخشی از پهنه سرزمینی ما، بیش از ۹۰ برابر بحران جهانی شده است. بحران فرونشست زمین در جهان حدود ۳ میلی متر در سال است و این در حالی است که در برخی از مناطق و دشتهای ما مثل اصفهان، فسا و دشت ورامین و برخی نقاط جنوبی تهران به بالای ۳۰ سانتی متر در سال رسیده است.»
وی افزود: «ناترازیها مدام به دولت و سپس به منابع بانک مرکزی، فشار وارد میکند. بانک مرکزی که هدف خود را کنترل نقدینگی گذاشته، به دلیل ناترازیهای اقتصاد کلان با احتمال پایینی در کنترل نقدینگی مواجه است، چرا که در آینده، این ناترازیها وزنه سنگینی بر گردن بانک مرکزی خواهد بود و سیاست مهار رشد نقدینگی بانک مرکزی را با شکست مواجه خواهد کرد. در سال ۱۴۰۲، هیچ برنامهای از سوی دولت برای مهار ناترازی ارائه نشد و در نتیجه در سال ۱۴۰۳ ما با ۸ ناترازی مهم اقتصاد کلان مواجه خواهیم شد که شدت نیز خواهد گرفت و فشار سنگینی را به دولت وارد خواهد کرد.»
شقاقی گفت: «در حوزه مسائل بین المللی نیز در شرایط ایده آلی قرار نداریم. نوامبر سال آینده، انتخابات ایالات متحده را در پیش داریم. شواهد نشان میدهد که احتمال پیروزی جمهوریخواهان بیشتر شده است به ویژه از این جهت که در جناح دموکرات، بایدن ضعیف عمل کرده و نسبت به سلامت ذهنی او نیز شبهه وارد شده و سه شنبه بزرگ نیز با موفقیت چشمگیر ترامپ همراه شد. ما تجربه بسیار منفی و سختی را نسبت به سیاست کمپین فشار بزرگ ترامپ در سالهای ۹۷ و ۹۸ داریم. در آن روزها، نفت ایران به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسید و در نتیجه همین تجربه تلخ، نگرانیها را به شدت افزایش داده است. دلار که در ۹ ماه اخیر، ثبات نسبی داشت در زمستان ۱۴۰۲ حداقل ۲۰ درصد افزایش یافته و از ۵۰ هزار تومانی که حدود ۶ ماه نوسان داشت، جهش کرده است. همین افزایش ۲۰ درصدی دلار میتواند در صورت ادامه دار شدن بر بار تورمی کشور نیز بیفزاید. اگر قیمت دلار تا دو ماه آینده به همین وضعیت باشد، خود، زمینه ساز بار تورمی ۸ درصدی خواهد بود.»
وی گفت: «در زمستان ۱۴۰۲ نرخ تورم نقطه به نقطه حدود ۳۶ درصد بود و احتمال دارد در این شرایط با افزایش ۸ درصدی به ۴۴ یا ۴۵ درصد برسد. چه بخواهیم و چه نخواهیم انتخابات آمریکا فشار سنگینی را بر افکار عمومی و انتظارات تورمی، وارد خواهد کرد و دولت باید حتما برنامه روشنی متناسب با انتخابات آمریکا در پیش گرفته و از تجربیات پیشین نهایت استفاده را ببرد. متاسفانه مدتی است که دولت جلسات ویژه با اقتصاددانها را نیز برگزار نمیکند تا تجربیات دوران آقای همتی به دولت منتقل شود. در آن دوران تجربیات زیادی برای مبارزه با فشار بزرگ آمریکا داشتیم. برای مثال بحث مدیریت حکمرانی ریال، کنترل انتظارات تورمی و نحوه مواجهه با افکار عمومی و استفاده از ابزارهای مختلف برای مهار انتظارات تورمی. این در حالیست که در حال حاضر، بانک مرکزی منفعل است و در برابر تحولات بین المللی واکنش جدی نشان نمیدهد. این در حالیست که ما حتما به دو سناریوی بدبینانه و خوشبینانه برای مواجهه با روزهای پس از انتخابات آمریکا نیاز داریم. بازگشت ترامپ میتواند به این معنا باشد که مجددا با مشکل فروش نفت رو به رو شویم و نفت ما که اکنون به بیش از یک و نیم میلیون بشکه رسیده، دوباره به ارقام پایین تری برگردد.»
دولت باید با جدیت بیشتری برنامهای واقع بینانه تدوین کند و اگر نه...این اقتصاددان گفت: «اگر دولت بتواند برنامهای را برای مهار ناترازیهای اقتصاد ایران ارائه دهد و با سیاستهای قیمتی و غیرقیمتی یا تعیین منابع مالی تا حدودی ناترازیهای اقتصاد کلان را مهار کرده و کسریهای تجاری را با مدیریت واردات کنترل کرده و برنامهای را برای خروج سرمایه تدوین کند، میتوانیم امیدوار باشیم که قیمت دلار بیش از ۶۵ هزار تومان نشود، اما در سناریوی بدبینانه اگر همچنان تعلل کرده و نتواند ناترازیهای اقتصاد کلان را کنترل کند و تحریمهای جدیدی را نیز متحمل شود، قیمت دلار ممکن است حتی کانالهای بالاتری را رد کند. این شوکهای ارزی، میتواند تورم زا باشد و بار دیگر التهاب را در اقتصاد ایران تشدید کند. دولت که تلاش میکرد انضباط بودجهای را حفظ کند، از کانال اقتصاد کلان با تشدید کسری بودجه مواجه میشود و همه اینها به شبکه بانکی فشار خواهد آورد.»
وی افزود: «من بارها گفته ام که دولت باید با جدیت بیشتری برنامهای واقع بینانه و روشن برای مهار ناترازیهای اقتصاد کلان، تدوین کند. این برنامهها میتواند در حوزه سیاستهای قیمتی و افزایش پلکانی قیمتها باشد یا شامل سیاستهای غیرقیمتی و اصلاح الگوی قیمتها باشد. تامین منابع مالی و جذب سرمایههای داخلی و خارجی در کنار انتشار اوراق بدهی برای تامین مالی نیز بسیار مهم است. سالهاست که دولت موفق نشده در حوزه برق، گاز، نفت، پالایشگاهها و دیگر حوزهها سرمایه گذاری کند و تداوم این وضعیت در سال ۱۴۰۳، با فشار زیادی بر دوش دولت همراه خواهد شد. اگر دولت به بانک مرکزی برای چاپ پول فشار وارد کند یا از شبکه بانکی برای کنترل ناترازیها پول بگیرد، همه زحمات بانک مرکزی را بر باد خواهد داد. بانک مرکزی زحمت زیادی کشیده تا رشد نقدینگی را از ۳۸ درصد به ۳۵ درصد برساند، بنابراین دولت باید به شدت دقت کند.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: اقتصاد ایران اقتصاد شوک ارزی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل ناترازی های اقتصاد کلان برای مهار ناترازی انتخابات آمریکا سیاست های قیمتی ناترازی ها کنترل نقدینگی اقتصاد ایران فرونشست زمین رشد نقدینگی بانک مرکزی ۸ ناترازی برنامه ای فشار وارد سال ۱۴۰۲ سال ۱۴۰۳
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۹۵۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بایدن یا ترامپ؟ / کدام نقاط ابهام، سرنوشت کاخ سفید را غیرقابل پیسبینی کرده؟
به گزارش خبرآنلاین در حال حاضر انتخابات شخصیتمحور و حول دو شخصیت کاملا متفاوت میچرخد. بایدن، کاندیدای حزب دموکرات شخصیتی است که تجلی و تبلور نظام ایالات متحده در تمامیت آن است. او با توجه به مراحل گوناگونی که در زندگی سیاسی خود داشته، محصول نهایی نظام (Establishment) آمریکا و نخبگان حاکم بر آنهاست.
هرچند که ترامپ یک دوره رئیسجمهور آمریکا بوده، اما نسبت به نظام سیاسی و مخصوصا نخبگان حاکم آن نه فقط خودی محسوب نمیشود، بلکه تمایلات خاصی بروز داده و میدهد که همگی نشانههایی از شک و تردید او درخصوص نهادها و نخبگان حاکم است. نمیتوان او را ضدنظام خواند؛ ولی به راحتی میتوان او را بیایمان و بیباور به کارآیی مخصوصا جنبههای سیاسی نخبگان حاکم دید.
همچنین روشن است که در تحلیل بایدن و ترامپ از نظر روانشناختی با دو تیپ شخصیتی روبهرو هستیم. البته هر دو قدرتطلب و قدرتپرست هستند؛ اما شخصیت ترامپ، تودهگرا، پرخاشگر، ناامن، توطئهاندیش و البته توانا در ایجاد ارتباط با مردم و اقشار عادی اجتماعی است.
بایدن، نخبهگراست و با اقشار فرادست اجتماعی بهتر میتواند ارتباط برقرار کند. او اهل سازماندهی و اجماعسازی است. بایدن ایدئولوژیک و با چارچوبهای شناختی مشخص نسبت به آمریکا و جهان است و در مقابل، ترامپ، اهل معامله و در حوزه مسائل کلان و استراتژیک دیدگاههای سیالی دارد.
روشن است که از این بعد، حملات بایدن و ترامپ به شخصیت، هویت و پندار و گفتار یکدیگر در کانون مبارزات انتخاباتی قرار خواهد گرفت .نوع و درجه و شدت حملات به یکدیگر، متفاوت و بیتردید حملات از این به بعد بیرحمانهتر خواهد بود. ترامپ با توجه به مهارتهای پیشین رسانهای، در پردازش عبارتها و واژگان کوبنده توانایی بیشتری از بایدن دارد. نقدا ترامپ بایدن را با عنوان عامهپسند «جو خوابآلود» (Sleepy Joe) یاد میکند. به سن بالای او و نسیانها و فراموشیهای متعدد او میتازد و بایدن بر کاستیها و کژیهای رفتاری ترامپ خرده میگیرد. واضحا حملات این دو به یکدیگر بسیار شخصی و بسیار بیرحمانه خواهد بود.
همچنین روشن است که این انتخابات، حول دو هویت و جهتیابی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا میچرخد که البته بخشی از این نبرد هویتی، کهن و با پیشینه طولانی در حیات سیاسی آمریکاست. تفاوت نگرش بین طرفداران دولت حداقلی که جمهوریخواهان هستند و دولت غیرحداقلی که دموکراتها در پی آن هستند، ریشهای گسترده در تاریخ اندیشه و عمل سیاسی آمریکا و فراتر از آن در غرب دارد. کشمکش سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی پدیدهای فراگیر در کلیت غرب است. بایدن یک سوسیال دموکرات و ترامپ یک لیبرال افراطی مخصوصا در کاهش مالیاتهاست، فراتر از این زیرساخت اندیشهای، روشن است که آمریکا دوقطبیشده و قطببندیها حول مسائلی چون هویت آمریکایی، مهاجرت، تجارت، مذهب، آزادیهای اجتماعی، مالیات، رابطه با دنیای خارج، تعلیم و تربیت و در یک کلام نگرش آمریکا به خود و به دیگران میچرخد.با دو آمریکا روبهرو هستیم؛ ترامپ آمریکای باز از نظر اقتصادی (نه البته در تجارت) و بسته از نظر فرهنگی و اجتماعی را نمایندگی میکند و بایدن اقتصاد باز ولی با مقررات و ضابطهمند و تا حدودی بسته درباره ایجاد برابری اجتماعی همراه با آزادیهای گسترده ذهنی را دنبال میکند. نژاد و فرهنگ در میان موضوعاتی عمیقا جداکننده هستند.
آنچه ذکر شد، روشنیها بهطور نسبی و اجمالی بودند. اما هر انتخابات، ازجمله انتخابات آمریکا، مخصوصا در این مقطع زمانی با ابهامات متعددی روبهرو است.
جمعبندی حدود هفت نظرسنجی آن است که در سطح ملی بایدن ۴۵درصد و ترامپ ۴۴درصد از آرا را در موقعیت کنونی به خود اختصاص دادهاند. ولی این جلو بودن بایدن ممکن است پایدار نباشد. ابهامات در این میان نقش دارند.
ابهامات داخلی برای هر دو طرف کم نیستند. ابهام در سرنوشت نهایی پروندههای حقوقی ترامپ را نمیتوان دست گرفت. ابهام دیگر ظرفیت مالی و توان پشتیبانی اقتصادی از اردوگاههای انتخاباتی است. ترامپ در این حوزه عقبتر است و از همه جالبتر برای آمریکاییها که البته برای کسانی که در خارج از آمریکا هستند، حساسیت و هیجانی دربرندارد؛ پویایی بحث آزادی سقط جنین است. توضیح آنکه اکثر اعضای دیوان عالی کشور، نگرش دست راستی و محافظهکارانه داشته و چندی پیش یکی از رایهای صادرشده در دهه۷۰ میلادی آن دیوان را که متضمن آزادی سقط جنین بود، لغو کردند.دموکراتها آزادی سقط جنین را در زمره آزادیهای طبیعی و مشروع و جمهوریخواهان به دلایل مذهبی و فرهنگی با آن مخالفند. این موضوع برای ترامپ دردسرساز شد و در این اواخر اعلام کرد که مساله سقط جنین را باید بر عهده ایالتها گذاشت و در این میان ایالت آریزونا به قانون ممنوعیت مصوبه۱۸۶۰ برگشت و به معنای دقیق کلمه غوغایی در چند روز گذشته در فضاهای رسانهای آمریکا ایجاد کرده که نتایج آن مبهم است.
در بعد خارجی، ابهامها نیز قابل توجه است؛ ولی مهمترین آنها تاثیر بحران غزه بر رایدهندگان، مخصوصا دموکراتها است. اغراق نیست، اگر گفته شود که در میان بحرانهای خاورمیانهای هیچ بحرانی مانند غزه در سیاست داخلی آمریکا اثرگذار نبوده و مخصوصا اثرات آن در ایالتهایی که به ایالتهای چرخشی (Swing States) شناخته میشوند، جدی است. توضیح آنکه برخی از ایالتها، بهطور سنتی و پایدار به یک حزب رای دادهاند و هویت حزبی مشخصی دارند؛ ولی برخی بین دموکراتها و جمهوریخواهان با آرای هرچند کم در چرخش هستند. ایالت میشیگان با حدود ۲۰۰هزار آمریکایی عربتبار و مسلمان از زمره آنهاست. بحران غزه ممکن است پیامدهای ناخواسته و نامشخص عمیقتری از درگیری آمریکا در خاورمیانه را دربرداشته باشد که آن هم بر ابهامها میافزاید. در تاریک و روشنی انتخابات آمریکا، این گزاره جدی میشود که سیاست سرنوشت محتومی ندارد و به متغیرهای متعددی بستگی دارد که برخی شناختهشده و برخی نامشخص هستند. 21302 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899331